مقرر کردن

~ kardan


english

1 Law:: lay down; prescribe (for citation see مقرر داشتن); ordain; provide

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: appoint; fix

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: arrange

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: resolve

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code